کلمه اولویت در سال های ۱۴۰۰ وارد زبان انگلیسی شد. این کلمه مفرد و به معنای” اولین چیز” یا ” چیز قبلی” بود. طی پانصد سال بعدی، مفرد باقی ماند. در سال های ۱۹۰۰ بود که این کلمه جمع بسته شد و اولویت( ها) به کار آمد.
در آن زمان استدلال منطقی این بود که با تغییر این کلمه می توان واقعیت را تغییر داد. اکنون به نحوی می توانیم “اولین ها” ی متفاوتی داشته باشیم. شرکت ها و کارکنان شان هر روز سعی دارند همین کار را بکنند.
این موضوع یعنی داشتن چند اولویت نشان دهنده این است که هیچ کدامشان اولویت نیست!
وقتی تلاش می کنیم همه چیز را داشته باشیم و همه کارها را انجام دهیم، به خودمان می آییم و می بینیم که باید روی حاشیه سودمان موازنه کاری کنیم. یعنی یک سری کارها را سریع تر و یک سری را دیرتر انجام دهیم، چون چاره دیگری نداریم.
وقتی درباره اینکه انرژی و زمانمان کجا صرف شوند آگاهانه و هدفمند انتخاب نکنیم دیگران این انتخاب را می کنند و طولی نمی کشد که هر چیز معنا دار و مهمی را فراموش می کنیم. می توانیم یا آگاهانه انتخاب کنیم یا بگذاریم زندگیمان در جهت اهداف دیگران کنترل شود.
منبع:فاطمه دوستی
نظرات و دیدگاههای خود را در مورد موضوع “اولویت” به اشتراک بگذارید.